بی‌همتی حکومت‌ها در ساخت تاسیسات همگانی برای رفاه مردمان، پاره‌ای نیک‌اندیشان را در دوره‌های گوناگون برآن می‌داشت در پی جبران چنان کاستی‌هایی برآیند.



راه‌سازی در سده‌های دیرینه ایران؛ وابسته به اندیشه نیکوکاران

هانری رنه دالمانی، عتیقه‌ شناس و جهانگرد پرآوازه فرانسوی، در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» هنگام توصیف منطقه‌های غرب ایران به‌ ویژه در محدوده‌های بختیاری، از «جاده‌های کاروان‌رو» یاد می‌کند که «از ته دره‌ها عبور می‌نماید». او می‌نویسد: «این جاده‌ها در طول قرون عدیده به وسیله کاروان‌ها و عبور احشام و اغنام در موقع انتقال به ییلاق و قشلاق ایجاد شده است و در واقع مهندسین آن‌ها حیوانات بوده‌اند.» 

این توصیف جهانگرد پرآوازه فرانسوی، ما را با یک پدیده منحصربه‌فرد در تاریخ سده‌های اخیر ایران روبه‌رو می‌کند؛ نبودِ شبکه راه‌ها و جاده‌های پیشرفته و مناسب برای رفت‌وآمد مردم به‌ویژه کاروان‌ها. 

ویژگی مورد اشاره دالمانی در بی‌تاثیر بودن انسان‌ها -در واقع حکومت‌ ها- در پیدایش شبکه راه‌ها و جاده‌ها را اگر کنار دو پدیده دیگر بگذاریم، یکی، بی‌توجهی گسترده حکومت‌ ها به این مساله و دیگری، کوشش نیکوکاران ایرانی در پوشش این کاستی مهم، با یک وضعیت ویژه در تاریخ ایران روبه‌رو می‌شویم؛ این که واقفان در گذر تاریخ ایران چگونه در ضعف و بی‌توجهی حکومت‌ها توانسته بودند دارایی و اندیشه نیک خود را در زمینه ایجاد تاسیسات رفاهی در حوزه ارتباطی به کار گیرند و در دست‌یابی جامعه به رفاه موثر آیند.


پیامدهای بی‌راهی یک سرزمین

نبود راه‌ها و جاده‌های مناسب برای رفت‌ و آمد مسافران و کاروان‌ها چه پیامدهایی پدید می‌آورده است. روایت‌هایی گوناگون در این زمینه وجود دارد. جهانگردان در دوره‌هایی کوشیده‌اند از دریچه‌های گوناگون بدین مساله بنگرند. نوبویوشی فوروکاوا، فرستاده ژاپنی به دربار ناصرالدین شاه قاجار در بررسی علت‌های واپس‌ماندگی تجارت خارجی ایران، نبود راه‌های پیشرفته در ایران عصر قاجار را در دسته عامل‌های مهم در این زمینه برشمرده است: 

«رشد نکردن تجارت [خارجی] ایران علل متعدد دارد که از این میان است وضع اقلیمی دشوار، رشدنیافتگی مردم، رسوم دست‌وپاگیر، وضع محصول، پیشرفته نبودن کشتیرانی و ناساخته بودن بنادر و راه‌ها.» او همچنین با تاکید بر این که «سخت بودن راه‌ها حمل‌ونقل را بسیار محدود و دشوار می‌کند»، به دیگر پیامدهای این پدیده در تاریخ ایران اشاره می‌دارد: «برای همین بسته و محدود ماندن است که دانش و آگاهی مردم هنوز پیش نرفته است.» 

ادوارد پولاک، پزشک اروپایی اما بیش از دیگر جهانگردان به پیامدهای ناگوار نبود و کمبود راه‌های مناسب ارتباطی در سراسر ایران دوره قاجار پرداخته است. او در کتاب «سفرنامه پولاک ایران و ایرانیان» هنگام مقایسه صنایع ایران با اروپا و تاکید بر کاستی فراوان دولت ایران در «ترویج و ترفیع کار و پیشه» وضعیت مملکتی را که در آن «جاده و وسایط ارتباطی وجود ندارد» چنین می‌نمایاند: «ذخایر فلزات در دل خاک مدفون مانده است و آهن را به قیمت گزاف باید از خارج وارد کرد». او از همین‌رو است که برآن می‌شود «صنایع ایران را ... با صنایع دول اروپائی نمی‌توان قیاس کرد». 

به تصریح این جهانگرد اروپایی «ذغال سنگ که به مقدار عظیم و بعضا به صورت آماده و روباز وجود دارد تاکنون به علت عدم وجود راههای مواصلاتی و همچنین فقدان مصارف صنعتی، استخراج نگردیده است.» این پزشک جهانگرد همچنین می‌نویسد: 

«چوب جنگل‌های انبوه ساحل خزر را از طریق جاده‌های غیر شوسه فعلی نمی‌توان از مبدأ حمل کرد، و به همین ترتیب ذخایر و گنجینه‌های پرعیار آهن و مس، مانند معادن ذغال‌سنگ وسیع آن، دست‌نخورده در دل خاک نهفته باقی مانده است.» 

او سپس تحلیل خود را از این سطح فراتر برده، پای‌نگرفتن صنایع خارجی در ایران را نیز به همین ویژگی سرزمین ایران پیوند می‌دهد: «دلایل من در این‌باره که چرا یک صنعت که ناگهان از خارج وارد مملکت می‌شود نمی‌تواند پا بگیرد، بدین قرار بود و هست... وارد کردن همه ماشین‌ها و دستگاه‌ها و همچنین کلیه وسایل یدکی از این راه دور با این جاده‌های ناهموار کشور چنان مشکلاتی در بردارد که برطرف کردن آن‌ها به سهولت انجام نمی‌گیرد... ماشین‌های بخار و سایر دستگاه‌ها را ناگزیر بودند با رنج و مشقتی غیر قابل وصف - یعنی اغلب با صرف قوای بدنی و با بسیج کلیه روستائیان در جاده‌های دور و دراز و غیر قابل عبور - به محل نصب منتقل کنند، بطوری که مخارج این لوازم و ماشین‌ها کمتر از یک‌صد و پنجاه هزار تومان نشد.» 

روایت ادوارد پولاک درباره پیوند میان جاده‌ها و راه‌های ایران با واپس‌ماندگی صنعتی و اقتصاد خارجی، با یک پیش‌بینی پایان می‌یابد: «گوگرد به مقدار زیاد در نواحی مختلف ایران وجود دارد و مسلما روزی که جاده‌های ارتباطی پدید آید مقدار بسیار زیادی از آن به اروپا صادر خواهد شد.» پولاک البته از جنبه سلامت و پزشکی این وضعیت را بررسیده است. 

پزشک اتریشی نخست تاکید می‌کند: «فقدان راه‌های مواصلاتی دارای عواقب سوئی است»، سپس با پذیرش این که «به علت وسعت و حاصل‌خیزی این سرزمین هرگز محصول در همه جا از بین نمی‌رود»، یادآور می‌شود: 

«باز پیش می‌آید که در ولایتی قحط و غلا حکمفرما شود، درحالی‌ که در ولایات دیگر غله از فرط فراوانی بهائی نداشته باشد. بدین طریق بود که سرزمین حاصلخیز آذربایجان، در آخرین جنگ بین روسیه و عثمانی، ذخایر سرشار خود را با تمام حیوانات بارکشش به قیمتی گزاف فروخت؛ سال بعد در آن دیار خشکسالی روی داد و در نتیجه در تبریز قحط و غلای وحشتناکی حکمفرما شد و این در حالی بود که در قزوین یعنی در چهل و پنج میلی جنوبی آن و در همدان میوه از حد وفور نیز درگذشته بود.»


پیوند واقفان و راه

بنای بخشی از راه‌ها و جاده‌ها در پاره‌ای از مناطق ایران، نه از راه اجرای برنامه‌های حکومت، که در پی وجود اندیشه‌های نیک‌ خواهانه در میان ایران بازمی‌گشته است. ساختن راه، در دسته کارهای عام‌المنفعه ایرانیان در روزگار جای می‌گرفته است. 

بی‌همتی حکومت‌ها در ساخت تاسیسات همگانی برای رفاه مردم، پاره‌ای نیک‌اندیشان و نیکوکاران را در دوره‌های گوناگون برآن می‌داشت در پی جبران چنان کاستی‌هایی برآیند. راه، در این میانه از مهم‌ترین تاسیسات یادشده به شمار می‌آمد. 

جهانگردان نمونه‌هایی از این کنش‌ها را روایت کرده‌اند. ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی در دوره صفوی در سفرنامه خود، آنجا که به کنش‌های نیکوکارانه ایرانیان در زندگی می‌پردازد، روایتی جذاب از پیامدهای آن رفتارها ارائه می‌دهد. او در این‌ باره می‌نویسد: 

«آنان که دارایی بسیار به دست می‌آورند، و خود و فرزندانشان را بی‌نیاز می‌بینند به ساختن بناهای عام‌المنفعه از قبیل... بنای کاروانسرا بر سر شاهراه‌ها که کاروانیان و مسافران رایگان در آن‌ها بیاسایند، و ساختن پل و مسجد ... اقدام می‌کنند.» 

او سپس این مساله را به «سرشت و فطرت و ذوق ایرانیان» نسبت داده، می‌نویسد: «اگر اندازه داراییشان چندان باشد که ساختن بناهای عام‌المنفعه دیگر را کفاف کند پس از ساختن بناهایی که شرح کردم به ساختن پل، ایجاد راه‌های خوب، و بنای کاروانسرا بر سر راه برای توقف و آسایش مسافران مبادرت می‌ورزند.» 

کمبود و نبود راه‌های مناسب دسترسی در مناطق گوناگون موجب می‌شد پاره‌ای ثروتمندان و صاحبان نفوذ با نیت‌های گوناگون، خود در پی ایجاد جاده یا تعمیر آن برآیند. هانری رونه دالمانی، جهانگرد فرانسوی در دوره قاجار در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» هنگام روایت یکی از سفرهای خود از فردی به نام فتح‌الله خان یاد می‌کند که که در دهکده شورکچیان، جاده دسترسی را تعمیر کرده است: 

«فتح‌اللّه خان مرد بسیار خوبی است و قبل از ورود ما جاده را کاملا تعمیر کرده بود و ما توانستیم بدون زحمت و سرنگون‌ شدن گاری در حفره‌های لجن‌زار از حوالی دهکده عبور نمائیم.»


یک مسیر تازه در دنیای نیکوکاری

کوشش واقفان و نیکوکاران ایرانی در پدیدار ساختن راه‌ها و جاده‌ها و دیگر تاسیسات آن‌ها هم‌چون کاروانسرا و پل، اهمیت فراوان در اداره مردمی جامعه ایران در روزگار گذشته داشته است. 

اگر در نظر آوریم که آنان نیز هم‌چون حکومت‌ها، به راه‌سازی بی‌توجه می‌بودند، می‌توانیم بپنداریم ساکنان این سرزمین با چه پیامدهایی ناگوار در این زمینه روبه‌رو می‌شدند. کارهای واقفان و نیکوکاران در زمینه راه‌سازی و ایجاد تاسیسات رفاهی در شبکه راه‌ها در تاریخ ایران، الگویی مناسب برای روزگار کنونی نیز به شمار می‌آید؛ به‌ویژه آن که این سرزمین با وجود پیشرفت‌های بسیار در یک سده اخیر اما باز هم‌چنان در زمینه راه و جاده با مسائلی فراوان روبه‌رو است؛ بررسی نگرش نیکوکارانه ایرانیان در تاریخ، مسیری تازه در این زمینه می‌تواند بگشاید.

منبع: جمعیت شهر امید