کودکان کار و خیابان، کودکانی هستند که بیشترین ساعات زندگی خود را در کوچه و خیابان می‌گذرانند. آنها به‌رغم داشتن خانه و خانواده، ناخواسته کانون خانواده و مدرسه را ترک کرده و در محیط ناامنی چون خیابان، زندگی پرمخاطره‌ای را سپری می‌کنند. 

کودکان کار و خیابان؛ کودکانی هستند که دنیای معصومانه کودکی را رها کرده‌ و به دنیایی قدم نهاده‌اند که بسیار بی‌رحم است.

کودکان خیابانی با عقده‌های روانی بزرگ می‌شوند، در حاشیه همین خیابان‌ها، تبعیض را درک می‌کنند و با بی‌توجهی‌ها، کدورت‌ها، بی‌تفاوتی‌ها و حقارت‌ها بزرگ می‌شوند. آن‌ها کینه‌ای را نسبت به جامعه در درون خود حس می‌کنند که شاید سال‌ها بعد در جایگاه یک شهروند نامتعارف، یک سارق و حتی یک قاتل، از زبانشان شنیده شود.

 حال در مسیر حل معضل اجتماعی کودکان کار و خیابان، چه کاری می‌توان انجام داد؟! آیا پیشگیری بهتر از درمان نیست؟!


کودکان‌کار و خیابان؛ به دور از معصومانه‌های کودکی


 اساسی‌ترین راهکارهای پیشگیری از معضل کودکان کار و خیابان چیست؟

  • ارتباط شوراهای شهر، شهرداری و سایر نهادهای حکومتی و مدنی با یکدیگر

 این ارتباط، امکان هرگونه بدرفتاری و سوءاستفاده از کودکان کار و خیابان را سلب خواهد نمود. بنابراین تمام نهادهای دولتی و غیردولتی، هر یک به سهم خود، باید حامی این کودکان باشند.

مبارزه با معضل کودکان کار و خیابان، نیازمند اهتمام جدی دولت‌هاست، چراکه دولت‌ها مسئول اجرای سیاست‌های ثبات اقتصادی و اجرای اسناد توسعه‌ای را برعهده دارند.

 مشکلات زیربنایی اقتصادی می‌تواند سرمنشا انواع معضلات اجتماعی باشد. حل معضلات مستلزم برنامه‌ریزی‌های بلندمدت در قالب سند‌های چشم‌انداز و در کنار آن تنظیم برنامه‌های میان‌مدت و کوتاه‌مدت و همکاری همه‌جانبه تمام نهادهای مسئول دولتی و غیردولتی است.


  • ارائه آمار و اطلاعات صحیح

باید از موسسات خیریه و سازمان‌های مردم‌نهاد برای تهیه بانک اطلاعاتی جامعی از کودکان‌کار، کمک گرفت. چراکه موسسات پرونده کودکان تحت پوشش خود را تهیه می‌کنند.

البته بسیاری از نهادها و موسسات، اطلاعات و آماری را که از کودکان کار و خیابان در اختیار دارند، پنهان می‌کنند. بدون اینکه بدانند همپوشانی داده‌ها سبب جلوگیری از موازی کاری‌ها و توزیع عادلانه منابع، در محیطی پویا و سالم، خواهد شد.

همچنین وجود شفافیت عملکردی  موسسات خیریه، سبب به وجود آمدن موجی از اعتماد در جامعه، نسبت به آنها و مدارس مرتبط با کودکان‌کار و در نتیجه جذب منابع پایدار، خواهد شد.



  • حمایت‌های مالی و قانونی

حمایت بیشتر سازمان بهزیستی، کمیته امداد و سایر نهادهای دولتی و غیردولتی، از خانواده‌های گرفتار در فقر و اعتیاد، سبب خواهد شد که خانواده‌ها از نظر مالی شرایط بهتری داشته باشند، در این صورت می‌توان امیدوار بود که خانواده‌ها کمتر کودکان خود را برای کسب درآمد به خیابان‌ها بفرستند و بدین ترتیب آسیب‌های کمتری این کودکان معصوم را تهدید خواهد کرد.

همچنین باید پیشبینی‌های لازم در قوانین لازم الاجرا، درخصوص سختی و مشقت ‌کار و ساعت کاری کودکان کار و خیابان، صورت گیرد تا عدالت در مورد آنان به درستی اجرا شود. به عبارت دیگر وجود قوانین شفاف حمایتی از کودکان کار و خیابان، سبب خواهد شد این کودکان از بسیاری از تعرضات و آسیب‌های اجتماعی، در امان بمانند.


  • تعامل با سازمان‌های مردم نهاد

از بین شاخه‌های مختلف آسیب‌های اجتماعی، موضوع کودکان‌کار و خیابان، همیشه یکی از دغدغه‌مندی‌های سازمان‌های مردم نهاد می‌باشد و پیرامون این موضوع بسیار فعالیت دارند.

بنابراین مداخلات و ورود به حل بحران‌های اجتماعی توسط سازمان‌های مردم نهاد در رابطه با کودکان کار و خیابان، از آنجا اهمیت دارد که آنها صاحبان تجارب ارزشمندی در این حوزه هستند.

و مدیران کارآمد در دستگاه‌های حکومتی، می‌باید برای شناخت دقیق از مسائل کودکان‌کار و خیابان، از تجارب سازمان‌هایی استفاده کنند که تمام هم و غمشان، این کودکان بوده است. چراکه بدون شناخت همه جانبه از مسئله، راهکار درستی ارائه نخواهد شد.


  • خدمات مددکاری اجتماعی

مددكار اجتماعیمی‌باید با شناخت و تحلیل عوامل موثر بر زندگی كودكان‌کار و خیابان در شهر یا استان محل خدمت خود، برای پیشگیری از این معضل، برنامه‌ریزی كند.

البته اجرای این برنامه‌ها صرفا با دخالت مددكار اجتماعی صورت نمی‌گیرد، ‌بلكه همكاری و تعامل آموزش و پرورش، صدا و سیما، ‌وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای مربوطه را نیز می‌طلبد.

سازمان بهزیستی می‌تواند با استخدام نیروی فارغ التحصیل مددکاری و آموزش کافی برای مواجهه با کودکان کار به آنها، خود را تقویت کند. زمانیکه مددکار اجتماعی با خانواده کودک‌کار روبه‌رو می‌شود، ریشه‌های کار کودک را بررسی می‌کند و مسئله کودک را اساساً در خانه حل می‌کند.

کودک باید در خانه ساماندهی شود و این کار، وظیفه درمانگر اجتماعی است.بطور مثال اگر مددکار تشخیص می‌دهد که کودک‌کار یارانه و شناسنامه ندارد و... قانون باید این امکانات را در اختیار کودک قرار دهد تا به‌ خاطر نداشتن شناسنامه از مدرسه‌ رفتن محروم نشود و در نهایت به بازار کار راه پیدا نکند.


  • شناسایی و برخورد جدی با مافیای کودکان کار

برای ساماندهی کودکان کار با خلاء قانونی مواجه هستیم، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب سال ۸۱ است و در آن تمام مسائل کودکان و  نوجوانان به صورت جامع پیش‌بینی نشده است. بنابراین می‌باید قانون کاملی تدوین و تمامی مسائل و مشکلات کودکان به ویژه، تشدید مجازات‌ها برای جلوگیری از سوءاستفاده‌های جنسی از کودکان در آن لحاظ شود.


به کارگیری کودکان زیر سن قانونی، جرم بوده و کاهش تعداد آن‌ها نیازمند برخورد قاطع با مافیا و سواستفاده کنندگان است.


«ویکی نیکی» امیدوار است با بالا بردن حساسیت جامعه نسبت به وضعیت حقوق کودکان، در مسیر حل معضل کودکان کار و خیابان، بدون انحراف از هدف اولیه این نوشتار، یعنی پیشگیری از این معضل، موثر واقع شود.



گردآورنده: فاطمه ولی‌محمدی