روستاها اهمیت شایانی در زیست‌بوم‌های اقتصاد محلّی دارند و پتانسیل‌های فراوانی نیز در مناطق روستایی برای خلق ارزش وجود دارد.
تحقق این پتانسیل‌ها نیاز به رویکردهای نوآورانه و تفکر خلاقیت محور دارد. به همین دلیل جا دارد که به «نوآوری روستایی» به عنوان رویکردی جدی و نه ترکیبی و با شعاری متشکل از دو واژه‌ی «روستا» و «نوآوری» بنگریم.

 

قدم به قدم تا «نوآوری روستایی»


نسل اولیه توسعه‌گران روستایی، اغلب روستا را جایی می‌دانستند که نیاز اصلی آن زیر ساخت‌هایی چون جاده و برق و آب آشامیدنی است.
انصافاً هم در سه دهه‌ گذشته در اکثر مناطق روستایی ایران در این زمینه خیلی خوب کار شده و بحثی نیست که وجود این زیرساخت‌ها می‌تواند بستری برای ارزش‌آفرینی بیشتر در روستا باشد. 

مشکل زمانیست که  زیرساخت سازی تبدیل به تک‌ابزار «چکش توسعه» در روستا می‌شود و در نهایت تا جایی پیش می‌رود که بسیاری از روستاها را تبدیل به شبهه شهرهای خُرد و بی‌قواره‌ می‌کند که نه تنها در آنها ارزش‌آفرینی اقتصادی خاصی صورت نمی‌گیرد، بلکه هویّت اصیل روستایی هم خدشه‌دار می‌شود. 


پیشنهاد مطالعه:

نقش کارآفرینی اجتماعی، در پایداری جوامع محلی



موفقیت و اثربخشی واقعیِ نوآوری روستایی

برای موفقیت و اثربخشی واقعیِ نوآوری روستایی، باید به چگونگی و فرآیند زمینه‌سازی برای مشارکت محلّی توجه شود. راه حل‌های به اصطلاح «هلیکوپتری» که سعی دارند با یک حرکت ضربتیِ بالا به پایین، به زعم خود توسعه را به روستا بیاورند، اغلب شکست می‌خورند و چه بسا پس از مدتی اوضاع از قبل هم بدتر می‌شود.

مثال؛ ایجاد تغییرات آنی در مناسبات اجتماعیِ روستا و «یارگیری» افراد توسعه‌گر بیرونی که می‌خواهند به سرعت با یافتن چند فرد کلیدی در روستا و بالا بردن سطح دسترسی آن‌ها به منابع، کار را از دید خود زود راه بیاندازند. 


برنامه‌ریزی با مطالعه کم و دید از بالا به پایین به جوامع روستایی

یکی از خطرات برنامه‌ریزی که مطالعات بسیار کمی برای آن انجام شده و دید از بالا به پایین به جامعه روستایی این است که با نادیده گرفتن نقش مؤثر روستاییان، خودباوری در آنها کاهش می‌یابد و این خود یکی از آفت‌های بزرگ برنامه‌های ملّی توسعه‌ی روستایی است.

قدم به قدم تا «نوآوری روستایی»

اگر فضایی را به وجود آوریم که در آن فرد روستایی صرفا نقشی منفعل و پذیرنده داشته باشد، به مرور حس کرامت انسانی و اعتماد به نفس از جامعه محلی گرفته می‌شود.

توسعه‌گران روستایی و سازمان‌های مردم‌نهادی که می‌خواهند کاری نوین در روستا انجام دهند، نمی‌توانند از فردی که سال‌هاست فقط به عنوان گیرنده‌ لطف سازمان‌های دولتی و حکومتی تلقی شده، انتظار داشته باشند که ناگهان روحیه‌ تحوّل و نوآوری پیدا کند و یا به ایجاد کسب‌و‌کاری نوین بر مبنای ایجاد ارزش افزوده‌ خلاقانه، فکر کند.


نقش کلیدی نهادهای توسعه‌گر در توسعه روستایی

نگاهی به نمونه‌های موفق جهانی در زمینه نوآوری روستایی نشان می‌دهد که نسل نوینی از نهادهای توسعه‌گر در پشت صحنه‌ این موفقیت‌ها، نقش کلیدی دارند. 

نهادهای توسعه‌گر با چابکی و اتکا به توسعه‌ سرمایه‌های انسانی محلی، اقدام به ایجاد هم‌افزایی‌ بین گروه‌های مختلفی که با روستا سرو‌کار دارند، می‌کنند، از بدنه اداری و دولتی گرفته تا گروه های ترویج، تعاونی‌های روستایی و سازمان‌های مردم‌نهاد. 


قدم به قدم تا «نوآوری روستایی»


در نتیجه، نهادهای توسعه‌گر علاوه بر اعتماد‌سازی در سطح محلی، از جزیره‌ای شدن فعالیت‌ها و هلیکوپتری شدن پروژه‌ها جلوگیری می‌کنند.
همچنین، به دلیل اینکه این نهادها به مدت زمان کافی برای مطالعه، نیرو و سرمایه برای پژوهش‌های محلّی توجه و وسواس خاصی نیز برای تطابق فعالیت‌ها با آداب و رسوم بومی دارند، احتمال پذیرفته شدن راه‌حل‌های نوآورانه آن‌ها توسط جامعه هدف بیشتر می‌شود. 

به علاوه، از آنجاکه این رویکردها دید پدرسالارانه نسبت به روستا ندارند و کرامت روستایی را ارج می‌نهند، حس خودباوری را که متاسفانه در خیلی مناطق کم‌رنگ شده است را به روستاییان بازمی‌گردانند.
در اصل این روستاییان هستند که باید ایده‌پردازان اصلیِ نوآوری روستایی باشند، زیرا کسی بهتر از آنان درد و درمان روستا را نمی‌شناسد.